وقتی نوک سینه هایش را دیدم که از حلقه ها بیرون زده بود، فهمیدم که او یک عوضی است. و او مرا ناامید نکرد. او یک دختر شاغل است، حتی احمقش چشمک می زند. انگار داشتم توی احمقش کم می کردم.
بیلگی| 51 چند روز قبل
بمب شیرین آه
لین| 21 چند روز قبل
سینه های واقعا بزرگ
نورتیلک| 13 چند روز قبل
¶¶ شماره را به من بدهید ¶¶
سیرا| 60 چند روز قبل
من می خوام آروم بشم و با این عوضی ها رابطه جنسی داشته باشم.
وقتی نوک سینه هایش را دیدم که از حلقه ها بیرون زده بود، فهمیدم که او یک عوضی است. و او مرا ناامید نکرد. او یک دختر شاغل است، حتی احمقش چشمک می زند. انگار داشتم توی احمقش کم می کردم.
بمب شیرین آه
سینه های واقعا بزرگ
¶¶ شماره را به من بدهید ¶¶
من می خوام آروم بشم و با این عوضی ها رابطه جنسی داشته باشم.
من فقط او را می خواهم.