سبزه نزدیک پنجره خودارضایی می کند و سوراخ های خیس خود را با اسباب بازی های جنسی متفاوت می کند. او ابتدا بیدمشک خود را با یک دیلدو می کند و سپس با یک بطری دئودورانت، احمق آبدار خود را فاک می کند. بطری پهن به عمق مقعد نفوذ می کند و لذت شیرینی را ارائه می دهد.
برادر شوخی کرد و خواهر از یک شوخی کاملاً بی گناه دلخور شد. و با لگد وارد توپ شد. حداقل مادرشان درست بود - دخترش را به جای او گذاشت. درست است، بگذارید زانو بزند و بمکد - او متوجه شد که چقدر اشتباه کرده است. خوب، وقتی پسر شروع کرد مانند یک فاحشه او را روی خرقه اش بالا کشید، مادر فهمید که وظیفه آموزشی او تمام شده است. حالا یک عوضی دیگر در خانه بود.
چه جور پسر مدرسه ای او را لعنت می کند؟
چه سورپرایز شیرینی بود، و همسرش خوب است، او میداند وقتی سه نفر با هم هستید چه چیزی بخواهد و چگونه همه را راضی کند. بد نیست خودم جای آن دوست باشم، میتوانستم از الاغ او بالا بیاورم.
بلوندی مدتها رویای خروس کلفتی را در سر می پروراند که مقعدش را به هم بزند، و حالا به چیزی که می خواست رسیده بود.
لعنت به یک زن غیررسمی با موهای آبی مانند رابطه جنسی با یک پری بود. دیک یک مرد بالغ بر او افسانه می ایستد!
ایزابل دلتور.